افکار ساده و پیچیده با فیزیک یا فلسفه

داستان های باور نکردنی قسمت ۷ از بینهایت

در یک بیمارستان روانپزشکی ( تیمارستان) پزشکان برای بررسی میزان هوش بیمارها تصمیم به انجام آزمایشی گرفتند :

آن ها یک میز در وسط اتاقی گذاشتند که بالای آن میز یک لامپ به سقف متصل شده بود. سطح روی میز شیشه بود و روی شیشه مقدار زیادی روغن ریخته شده بود.

بیمارها را جمع کردند و به آن ها گفتند: هرکس بتواند لامپ متصل به سقف بالای میز را باز کند به او جایزه ویژه ای خواهیم داد.

بیمارها هریک به نوبت روی میز رفتند تا لامپ را باز کنند ولی چون سطح میز لغزنده بود به زمین می افتادند….

یکی از بیمارها یک تکه روزنامه پیدا کرد و روی میز گذاشت , رفت بالای میز و لامپ را باز کرد و آمد پایین…

پزشکان جایزه را دادند و از بیمار پرسیدند این فکر چطور به ذهن تو رسید ؟ بیمار پاسخ داد : فکر کردم آن هایی که نمیتوانند لامپ را باز کنند احتمالا قد آن ها به لامپ نمیرسد !
من هم برای افزایش قد یک روزنامه پیدا کردم و روی میز گذاشتم و لامپ را باز کردم !

چه اتفاقی اقتاد ؟
راه حل درست بود.
نتیجه بخش هم بود!

چون راه حل درست بنظر میاد و نتیجه ی مثبت هم داره : طرز فکر بررسی نمیشه.(مگر فرد بیمار فرض بشه!)

این طرز فکر شامل چه چیز هایی میتونه باشه !
قوانین فیزیک !؟
اختراعات !؟
تکنولوژی !؟

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *